ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
با توام ای دشت بیپایان سوار ما چه شد
یکّهتاز جادههای انتظار ما چه شد
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی