ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
با توام ای دشت بیپایان سوار ما چه شد
یکّهتاز جادههای انتظار ما چه شد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام