او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟