شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند