آسمان از ابر چشمان تو باران را نوشت
آدم آمد صفحهصفحه نام انسان را نوشت
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود