ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم