ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست
نه همین سر که تن و جان و جهان یکسر از اوست...
فرخنده پیکریست که سر در هوای توست
فرخندهتر سریست که بر خاک پای توست
گر بسوزیم به آتش همه گویند سزاست
در خور جورم و از فضل توام چشم عطاست
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند