الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست