ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر