همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر