میرسد باز به گوش دل ما این آواز
چه نشستید که درهای عنایت شد باز
امشب که ماهِ آسمان پرتوفشان است
با حُسن خود چشم و چراغ کهکشان است
آمد عروس حجلۀ خورشید در شهود
در کوچهای نشست که سر منزل تو بود
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود
خزان نبیند بهار عمری که چون تو سروی به خانه دارد
غمین نگردد دلی که آن دل طراوتی جاودانه دارد
چشمت به پرندهها بهاری بخشید
شورِ دل تازهای، قراری بخشید