شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد