ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد