یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود