برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار، ابر بهاری، ببار! کافی نیست
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست