ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را
به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «میشود»ها را
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد