مرا از حلقۀ غمها رها کن
مرا از بند ماتمها رها کن
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
همیشه خاک پای همسفرهاست
سرش بر شانۀ خونینجگرهاست
مرا بنویس باران، تا ببارم
یکی از داغداران... تا ببارم
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
نه پاره پاره پاره پیکرت را
نه حتّی مشتی از خاکسترت را