صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
که تیرها همه آمادهٔ هدف شدهاند