چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد