وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است