وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها