وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند