بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار