ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند