ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست