میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی