ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت