ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام