وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
بهار در قدمت برگ و بار میریزد
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن