کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را