ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
بیدل و خسته در این شهرم و دلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام