این اشکها به پای شما آتشم زدند
شکر خدا برای شما آتشم زدند
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
مولای ما نمونۀ دیگر نداشتهست
اعجاز خلقت است و برابر نداشتهست
ماه صفر رسید و افق رنگ دیگر است
عالم سیاهپوش به سوگ سه سرور است
دست خدا پردۀ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت
عصر یک جمعهٔ دلگیر
دلم گفت بگویم بنویسم
نگاه کودکیات دیده بود قافله را
تمام دلهرهها را، تمام فاصله را
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همه کائنات
جمعهها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد