ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند