ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
بیدل و خسته در این شهرم و دلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند