ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند