آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است