سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را