باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!