ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده