سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
دنیاست در تلاطم و طوفان کران کران
خشم و خشونت و غم کشتار بیامان
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی