پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده