فلک امشب نشان دادهست روی دیگر خود را
که پس میگیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را
چقدر ریخته هر گوشه و کنار، غم اینجا
نشسته روی دو زانو امام، هر قدم اینجا
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
سلام فلسفۀ چشمهای بارانی!
سلام آبروی سجدههای طولانی!
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟