از خودم میپرسم آیا میشود او را ببینم؟
آن غریب آشنا را میشود آیا ببینم؟
تکبیر میگفتند سرتاسر، ذَرّات عالم همزبان با تو
گویا زمین را بال و پر دادی، نزدیکتر شد آسمان با تو
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم
باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم