هله! ای باد که از سامره راهی شدهای
از همان شهر پر از خاطره راهی شدهای
ای کاش غیر غصۀ تو غم نداشتیم
ماهی به غیر ماه محرم نداشتیم
تا آمدی کمی بنشینی کنارمان
تقدیر اشاره کرد به کم بودن زمان
تو را اینگونه مینامند مولای تلاطمها
و نامت غرش آبی آوای تلاطمها
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد
باید که تو را فاطمه مادر شده باشد