ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
قلم به دست گرفتم، خدا خدا بنویسم
به خاطر دل خود، نامهای جدا بنویسم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام