یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود