جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته