مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته