آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته