والایی قدرِ تو نهان نتوان کرد
خورشیدِ تو را نمیتوان پنهان کرد
کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده؟
در دل دریای دشمن بیمحابا ایستاده؟
با زمزمۀ سرود یارب رفتند
چون تیر شهاب در دل شب رفتند
آن روز که شهر از تو پر غوغا بود
در خشمِ تو هیبت علی پیدا بود